سخنان آقا امروز عید فطر حال و هوای جالبی داشت . جمعیت آمده بودند که تحلیل رهبری و مواضع ایشان را در مورد آخرین اتفاقات داخلی و بین المللی را بشنوند . جالب بود که جمعیت روزه دار اصرار داشتند که مرگ بر آمریکا را با صلابت بیشتری بگویند، جوانانی که خود را برای مبارزه با آمریکا آماده کرده اند در خلال این سخنرانی سراپا گوش بودند و چند بار حضرت آقا با تمثیلهایشان جمعیت حاضر را متبسم کردند؛دولت زنان جمله ای بود برای تحقیر و تخفیف سیاستمداران آمریکا که در حرفهای خودشان ثبات ندارند و جمله بعدی سرنوشت روسای جمهور آمریکا بود که ادعای تسلیم ایران را داشتند اما اکنون در تاریخ گم شده اند،حضرت آقا فرمودند:حضرات مسئولین آمریکایی -دولتمردانشان، دولتزنانشان- مشغول رجزخوانیاند، هر کدام با زبانی رجزی میخوانند. البتّه ما ایرادی به این کار آنها نداریم؛ مشکلات داخلیِ آنها، آنها را ناچار میکند که این رجزخوانیها را بکنند که بله، ما ایران را سر میز مذاکره کشاندیم، ما ایران را تسلیم کردیم، ما مانع از سلاح هستهای ایران شدیم، ما فلان امتیاز را گرفتیم و از این قبیل! خب، حقیقت قضیّه چیز دیگری است. میگویند ما جلوی سلاح هستهای ایران را گرفتیم؛سلاح هسته ای ایران، ربطی به گفتگوی با آمریکا و غیر آمریکا ندارد؛ خود آنها هم میدانند؛ گاهی هم اهمّیّت فتوای حرمت سلاح اتمی را بر زبان آوردهاند؛ ما بر اساس حکم قرآن و شریعت اسلامی، تولید سلاح هستهای و نگهداری آن و بهکار بردن آن را حرام میدانیم و به آن اقدام نمیکنیم؛ این هیچ ربطی به آنها ندارد، به این مذاکرات هم ربطی ندارد. آنها خودشان میدانند که این واقعیّت است -میدانند که آنچه مانع جمهوری اسلامی در زمینهی تولید سلاح هستهای است، تهدید و توپوتشر آنها نیست؛ یک مانع شرعی است؛ اهمّیّت این فتوا را میدانند- درعینحال باز میگویند که ما بودیم [که نگذاشتیم]؛ به ملّت خودشان راست نمیگویند، حقیقت را نمیگویند. آنها دربارهی مسائل گوناگون دیگر، میگویند ما دربارهی صنعت هستهای اینجور کردیم، اینجور گفتیم، ایران را تسلیم کردیم؛ تسلیم ایران را مگر به خواب ببینند. پنج رئیس جمهور دیگر [آمریکا] از اوّل انقلاب تا امروز، در این آرزو که جمهوری اسلامی را تسلیم کنند یا مُردند یا در تاریخ گم شدند، شما هم مثل آنها؛ شما هم این آرزو را هرگز به دست نخواهید آورد که ایران اسلامی را تسلیم کنید.
----------------
با فرزندانم رفته بودم مصلی برای عید فطر صبح ساعت شش آنجا بودیم و هنوز قسمت های امانت داری راه نیفتاده بود و اجازه نمی دادند موبایل و ریموت را همراه خودمان به داخل ببریم و از طرفی محمد حسین و مصطفی اشتیاق دارشتندجایی بنشینندکه آقا را ببینند. من موبایل ها را گرفتم و آنها وارد مصلا شدن و در دریای انسا های مشتاق گم شدیم این تنها گم شدنی بود که لذت بخش بود . مصطفی از پاسخ های زیبای آقا به رجزخوانی آمریکا به شعف آمده بود.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0