روزی لئون تولستوی در
خیابانی راه می رفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد. زن بی
وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد .
بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحش مالی کرد
،تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و … محترمانه معذرت
خواهی کرد و در پایان گفت : مادمازل من لئون تولستوی
هستم .
زن که بسیار شرمگین شده بود ،عذر خواهی کرد و گفت
:چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید؟ تولستوی در
جواب گفت : شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به
من مجال این کار را ندادید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0